مستی

تا وقتی که در تفکرمان ،برای مردی که درسجده خواب موعود میبیند ، نسبت به همسایه اش که موعد مرگش میشود از گرسنگی، ارزش بیشتری قائلیم ،دیگر مهم نیست عدالت کجای قصه گم شده است ... !!!مهم اینست که ما در این دادگاه قاضی رشوه بگیری بیش نیستیم .عدالت وقتی گم شد که کودک گل فروشی دستش به یقه خدا نمی رسید..!!!برچسب‌ها: سپهرعسگری, چرکنویس, شعر, متن, عاشقانه نوشته شده توسط سپهر عسگری در پنجشنبه دهم تیر ۱۴۰۰ | مستی...ادامه مطلب

می گویند زیبابنویس .چه کنم؟ وقتی بوی تعفن از سر و کول گل سرخ باغ&# مستی...ادامه مطلب

تـــــــنهایی، چیــــــزی عـــــزیزتر از خـــــــودِ من  مستی...ادامه مطلب

غروب ها ، مانند همه ایستگاه های قطار دلگیر است .غروب ها را اگر از ته دل هم بخندیبازازتنهایی اش حرفی برای درد و دل پیش تودارد...!!!با وجدان ترین قَفَسِه ها نیزجایی فقط برای خودت ندارند ، مهربان ترین کتاب ها نیز تنهایی ات رامابینکلمات به خُوردِ مخاطب نمی دهند ؛پنجره های نیمه عُریان را می بندم ، تاهیچ نامحرمی نفهمد حِجابِ پَرده ها و پنجره ها از ترس حرف مردم است ؛شش دانگ تمام طلا فروشی هارابنام کلاغ ها میکنم ،تادر شَهوت این غارت خاموش بمانند ،یک وجب روغن میخرم برای نَذرِآشِ تمام فامیل که فکرشان آسوده باشد ،برای تمام دوش ها آهنگ غمگین میگذارم ، تا آخرین اشک را ببارند ،برای تمام بُلند گو ها عکسی ازمناره هامیفرستم تا به لال بودن مؤذّن شَک نکنند ،دستانِ خُودم را می گیرم و به خُودم میگویم...!!!ببین مستی...ادامه مطلب

مستی...

تاکسیدرمیِ احساس ، حال عجیبیست ، دچارش که باشی ، روز های هفته دست به یکی میکنند و هفت بار غروب جمعه به خوردت می دهنž مستی...ادامه مطلب

در گذر پاییز بودیم که کبوتر جاماند... مهیب شد زمین ، دلگیر شد آسمان خشمگین شد خدا ، قصه براین شد که زین پس، نماز جماعت را با تیمم بر خاک گور تقدریشان بخوانند. ستون، محکوم به زندانی شد در تن فقرات. پارچه ی سفید شد نذر لباس داماد قبرستان..... فولکلور  کردی زین پس شد ناله ی مادران محکوم به زندگی.... شکاف اختلاف بین دیوار شد مرثیه حضور بیچارگی ها به انضمام گریه های بی التیام کودکان ، ضمیمه کن یتیم ماندن پدران و پستانک جامانده از کوچ.. ضمیمه کن هق هق زمین را در مقراض آیه های شوم.... ضمیمه کن بی کسی کتاب های درسی را.... بنویس از مردمی  که خوشبختی را روزه گرفتند تا افطار کنند تلی خاک غلتیده درخون  #سپهر_عسگری #تسلیت #ایران_در_سوگ برچسب‌ها: سپهرعسگری, پستمدرن, شعر, متن, عسگری مستی...ادامه مطلب

تو سیندرلا باشی ، پای تمام دنیا کفش می کنم ،

برای دیدنت .جُودی اَبُت باشی ، لِنگ هایم را دراز میکنم روی شعر هایم ،

بگذار به شعر ها بر بخورد ،بگذار از تو کَم بشوم ، تا ریاضی

 کَسر بیاورد از احتمالِ  تصادفیِ بـ ـوسه هایی کهنه  گسسته میشوند ،

نه از جَبر سر در میاورند...!!!

#سپهر_عسگری 

برچسب‌ها: سپهرعسگری, پستمدرنیسم, شعرآزاد, مدرنیسم, چرکنویس مستی...

تا وقتی که در تفکرمان ،

برای مردی که درسجده خواب موعود میبیند ، نسبت به همسایه اش

که موعد مرگش میشود از گرسنگی، ارزش بیشتری قائلیم ،

دیگر مهم نیست عدالت کجای قصه گم شده است ... !!!

مهم اینست که ما در این دادگاه قاضی رشوه بگیری بیش نیستیم .

عدالت وقتی گم شد که کودک گل فروشی دستش به یقه خدا نمی رسید..!!!

#سپهر_عسگری

برچسب‌ها: سپهرعسگری, پستمدرنیسم, شعرآزاد, مدرنیسم, چرکنویس مستی...

یه وقتایی که پر حرفی باید آروم باشی ، میدونی داری منفجر میشی ها ،
اما قورت بدی حرفاتو، جلوی همه آدمها وایسی و حرفتو بخوری ، صاف صاف فقط نگاشون کنی ،
به یه روز، یه جا، یه موقع میاد که وقتی سکوت گیر میاری و تمام حرفاتو روش بالا میاری ، همشو ، انقد که نتونه سرشو بلند کنه ، انقد که از خجالت آب بشه ، شرم که تو چشاش دیدی ولش میکنی....!!!!

#سپهر_عسگری

برچسب‌ها: سپهرعسگری, پستمدرنیسم, شعرآزاد, مدرنیسم, چرکنویس مستی...